شهرآرانیوز؛ امروز سالگرد شهادت سید محمدباقر صدر است. نادره مردی که در میان مراجع و فقهای نامدار عراقی و جهان تشیع از همان ابتدا به فکر تأسیس حکومت اسلامی بود و برایش نظریه پردازی کرد. برای اقتصادش، برای فلسفه اش و اگر عمرش قد میداد میتوانست کارهای بیشتری هم بکند. همو بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای امام پیام تبریک فرستاد و بیشتر از هر وقت دیگری مصمم شد تا کارش را در عراقِ زیر سلطه صدام ادامه بدهد. اما عراق با ایران فرق میکرد.
زمین تا آسمان فرق میکرد. دست آخر راه به جایی نبرد و صدام حصرش کرد. خیابان محل زندگی اش را بست و شدیدترین فشارها را به او و خانواده اش وارد کرد و درنهایت در زندانهای حزب بعث به شهادت رسید. اما در کنار نام او یک نفر هست که دست کم در مبارزه و سرسختی و البته دانش دینی اگر هم سنگ محمدباقر نباشد چیزی هم از او کم ندارد.
خواهرش بنت الهدی صدر تا آخرین لحظهها در کنار برادرش بود. در همان خانهای که صدام محصورشان کرده بود از برادر مراقبت میکرد. هرکس که نام بنت الهدی صدر را در فضای اینترنت جست وجو کند و کمی، فقط کمی، درباره اش بخواند، با هر گرایش و مسلک و مشربی که باشد شیفته اش میشود. او به معنای دقیق کلمه زنی بود پیشرو، قوی و عالم و بیشتر از هر چیز یک مبلغ درجه یک. بنت الهدی در تمام عمر تلاش کرد آموزههای دینی درباره زنان را به بهترین شکل ممکن نشر دهد. از هر راهی که میتوانست هم استفاده کرد. قصه مینوشت، مقاله مینوشت، ترجمه میکرد.
همسر برادرش، خانم حورا صدر که خواهر امام موسی صدر هم هست، در کتاب خاطراتش از روزی نقل میکند که بنت الهدی بعد از نوشتن داستانی با چشمان اشک آلود پیش او آمده است: «قصه که مینوشت خیلی از صمیم قلب مینوشت. یک روز آمد پایین از اتاقش، گفت: کشتَمش. مُرد. چشمانش پر از اشک شد. بنا کرد گریه کردن. گفتم: چرا؟ گفت: قهرمان داستان را کشتَمش. گفت که یکی از قهرمانهای داستان مُرد. مُرد. خب این قصه که اینجوری نوشته بشود میخواهد اثر نداشته باشد در دل کسی که میخواند؟ با تمام روحش این را نوشته، با تمام احساسش این را نوشته.»
او بود که برای اولین بار متوجه شد حج چقدر برای تبلیغ و تأثیرگذاری بر حاجیان فرصت بزرگی است. از یک طرف به فتاوای تمام مراجع تسلط داشت و میتوانست کمک حال حاجیه خانمها باشد و از طرف دیگر میدید که چطور جریانهای مختلف در روزهای حج تبلیغات سوءشان را آغاز میکردند. فرصت بی نظیر بود تا سطح آگاهی دینی زنان مسلمان را ارتقا دهد و آنها را با جنبههای کمتر شنیده شده و مهم دین آشنا کند. بنت الهدی صدر در مقالهای به نام «چرا از اسلام فاصله گرفته ایم»
از نگرانی هایش از جایگاه واقعی زنان در بلاد مسلمین حرف میزند. او در آن مقاله خطاب به برادران مسلمانش مینویسد: «برادران مسلمان! شما را به خدا سوگند میدهم کاری نکنید که دختران جوانتان احساس کنند با پیروی از آیین اسلام و پایبندی به تعالیم پیامبر اعظم (ص)، اسیر و زندانی خواهند شد...ای برادران مسلمان! سخنم را بشنوید و تحت تأثیر امیال خود قرار نگیرید. از هوای نفس پیروی نکنید و زیاده رویها را تحت پوشش عناوینی، چون پیاده کردن اسلام توجیه ننمایید. اسلام سهل و آسان است و جز رساندن زن به عزت و کرامت و جایگاه شایسته، هدفی ندارد.»
بنت الهدی با تمام مشغله هایش حتی در روزهایی که روزگار بر وفق مراد او و برادر و خاندان صدر و یاران او نبود مدیریت مدارس اسلامی «الزهرا» در نجف و کاظمین را به عهده داشت. درباره بنت الهدی همین بس که تصور کنید زنی از خانواده فقها و مراجع، در آن روزهایی که زنان تحت سیطره تعصب دینی و عرفی قرار داشتند تک وتنها به نجف و کاظمین میرفت و امورات مدارس را رفع ورجوع میکرد.